جمال رحمتی با آن لبخند مرموز و نگاه جدیاش از کلاغهایی بود که برای طنزها ی عمران صلاحی با عنوان «حالا حکایت ماست» در مجله دنیای سخن او را به یاد میآورم. بعدها با این کارتونیست زنجانی در روزنامهها و مجلات مختلفی همکار شدم. جمال رحمتی فارغالتحصیل رشته گرافیک از دانشگاه تهران و دارای کارشناسی ارشد انیمیشن از دانشگاه هنر تهران است و روزگاری طولانی بهعنوان کاریکاتوریست با روزنامهها و مجلات دنیای تصویر، همشهری، شرق، توانا، ایران، زن، زنان فردا، روز هفتم، عصر آزادگان، جامعه، توس، نشاط و... فعالیت داشته است. رحمتی برگزیده چندین جایزه داخلی و بینالمللی از جشنوارههای مختلف بوده و هماکنون علاوهبر فعالیت در زمینه کاریکاتور و انیمیشن، در دانشگاه سوره تکنیکهای تصویرسازی را تدریس میکند. این روزها یکی از خبرهای مهم جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان، حضور انیمیشن بلند 100 دقیقهای «ماجراهای ملانصرالدین» به تهیهکنندگی علی معلم و کارگردانی جمال رحمتی است.
تجربه فیلم کوتاه را هم دارید. گویا بازتاب جهانی هم داشته است.
این کارهای کوتاه در واقع برایم نوعی محک بود. میخواستم ببینم چند مرده حلاجم در این حوزه. آخرین تجربه فیلم کوتاهم نیز «جهانهای موازی» بود که در بخش جنبی جشنواره فیلم کن 2014 به نمایش درآمد.
«ماجراهای ملانصرالدین» نخستین انیمیشن بلندتان است. تجربههای کوتاه گویا به موازات این کار بلندتان انجام شده است.
بله. دو سال درگیر ساخت «ماجراهای ملانصرالدین» بودم. یک تیم جوان مرا در این کار دوبعدی همراهی میکرد. لابهلای ساخت آن نیز کارهای کوتاهم را از جمله «جهانهای موازی» را ساختم. مسیر هر دو نیز برایم جداست، اما بهطور موازی انجام شده است.
از «ماجراهای ملانصرالدین» برایمان بگو.
حکایتهای جذاب ملانصرالدین را به صورت مجموعهای اپیزودیک کار کردیم. در واقع حدود 22 آیتم است. اینکه میگویم حدود 22، از این بابت است که امکان دارد یک قسمت مجوز اکران پخش نگیرد. تایمهایشان نیز با هم برابر است و چیزی حدود 100 دقیقه میشود. دوبله این کار را به محمدرضا علیمردانی سپردیم که کار خوبی از آب درآمده است. موسیقی تیتراژ آن را هم علیمردانی به صورت طنز خوانده است.
چه مدت زمانی صرف ساخت این پروژه شده است؟
چیزی حدود دو سال مستمر و چند ماه نیز وقت برای اصلاح و بازبینی و ادیت گذاشتهایم.
حکایتهای ملانصرالدین به صورت طنز است. گمان میکنم جمال رحمتی نیز رفتار طنازانهای با این حکایتها داشته باشد.
طراحی کاراکترها و فضاها به صورت طنز شکل گرفته است. همه مولفهها نیز همین رویکرد طنز را دارند.
فیلمنامه تا چه اندازه وفادار به حکایتهای ملانصرالدین است؟
اگر میخواستیم کاملا وفادار به اصل حکایتها باشیم، هر کدام از آیتمها حدود یک تا دو دقیقه بیشتر نمیشد بنابراین به هرکدام شاخ و برگ دادیم تا داستانها جذابتر و نمایشیتر شود.
حکایتها و قصههای ملانصرالدین برای مخاطب آشنا و تکراری است. برای رهایی از این تکرار چه تمهیداتی اندیشیده شده است؟
سعی کردهایم نوع روایت حکایتها تازه باشد. فضاسازیها نیز به کمک ما آمده است تا مخاطب زیاد دلزده نشود. موسیقی و مولفههای دیگر هم به این ماجرا کمک میکنند. در واقع نوعی آشنازدایی از قصههای تکراری شده است. این اتفاق هم در کلام میافتد و هم در داستان.
فضای کار قدیمی است یا در فضای جدید آنها را روایت میکنی؟
فضا قدیمی است.
از معماری خاصی بهره بردهای؟
معماری شرقی و اسلامی مد نظرمان بوده است. حتی جاهایی از معماری گرجستان و ارمنستان نیز استفاده کردهایم. البته فاصله مشخصی هم از این فضاها گرفتهایم؛ یعنی چیزی بینابین شکل گرفته است.
تهیهکننده تاکید دارد این انیمیشن را در بازارهای جهانی ارائه کند و روی این بازار جهانی حساب جداگانهای باز کرده است. با توجه به اینکه هم شما و هم تهیهکننده از کارهای بهروز جهان اطلاع دارید، فکر میکنید انیمیشن بلندتان از حکایتهای ملانصرالدین بتواند در بازار جهانی مخاطب داشته باشد؟
توجه داشته باشید که ملانصرالدین شخصیتی است که در جهان عرب و ترکها دوستداران زیادی دارد و شناخته شده است. حتی در آمریکا و کشورهای اروپایی نیز در جاهایی این شخصیت آشنا است. یعنی به هر حال کاراکتری جهانی است. اما اگر از لحاظ تکنیک و کیفیت بخواهیم آن را بسنجیم، باید بگویم از جذابیتهای خوبی برخوردار است. با کارهای کات آت و مستر آت توانستهایم به یک معیار جهانی نزدیک شویم. البته نه در مدیوم سینمایی و اینکه سهبعدی ساخته شده باشد و پروژهای عظیم باشد. کار ما یک کار تلویزیونی است که مدعی هستیم در مدیوم تلویزیون از استانداردهای جهانیاش پیروی کرده است. علی معلم نیز وقتی درباره فروش و بازار جهانی حرف میزند، منظورش تلویزیون است. هدف پخش جهانی تلویزیونی است. قرار است به شبکههای تلویزیونی فروخته شود. یک بخش مهم بازار این کار هم تلویزیون کشورهای همسایه ازجمله عراق، آذربایجان و کشورهای همجوار دیگر است که خواهان چنین کاری هستند و همچنان برایشان جذابیت دارد. بررسیهایمان نشان میدهد کارمان با کارهای دیگر است متفاوت است. البته نمونههای زیادی هم ندارد. مثلا فکر میکنم در سال 1323 اگر اشتباه نکنم، کاری مشابه در تاجیکستان انجام شده است که فکر کنم آن موقع صادق هدایت برای آن یادداشتی نوشته است. فیلم ملانصرالدین هم هست. یک کار نیمساعته هم در ترکیه ساخته شده است. تعدادی از حکایتهای ملانصرالدین را در یک کار پیوسته ساختهاند. در کشور خودمان هم سال 1336 کاری ساخته شده که اولین انیمیشن ایرانی نیز هست و کار اسفندیار احمدیه پدر انیمیشن ایران است. اما کار ما به جهات زیادی ازجمله همین تعداد و تایم تازگی دارد.
پس کار شما برای سینما ساخته نشده و فقط در جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان قرار است نمایش ویژه داشته باشد.
در واقع نقطه هدف تهیهکننده در ایران، شبکه نمایش خانگی است.
این را میدانم که رشته دانشگاهیات انیمیشن بوده است و تجربههای تلویزیونی نیز داری. اما جمال رحمتی را بیشتر بهعنوان کارتونیست میشناسند و برای خیلیها جالب است چه اتفاقی افتاده است که جمال رحمتی به سراغ انیمیشنسازی و سینما میآید و سعی میکند حضورش در مطبوعات را کمتر کند؟
این دغدغه از بچگی با من بوده است. دو تا از برادرهایم در کار فیلم بودند و در حد خودشان در خانه تجهیزات فیلمسازی داشتند و برای خودشان فیلم میساختند. برادر بزرگم مشغول ساخت یک فیلم بلند بود. 45 دقیقه آن را فیلمبرداری کرده بود که بازیگر اصلیاش شهید شد و پروژه خوابید. برادر دیگرم هم فیلم کوتاهی ساخت که به جشنوارههای خارجی راه یافت و جایزه خرس را هم از یکی از این جشنوارهها گرفت. با دنیای فیلمسازی بیگانه نبودم، اما در مسیر کاریکاتور افتادم. در مقطعی با محمد رسوال اف آشنا شد و او کارهای کاریکاتورم را دید و تشویقم کرد انیمیشن بسازم و گفت این توانایی را با توجه به کارهایم دارم. تشویقهای رسول اف باعث شد کارهای کوتاهم را بسازم. در واقع آشنایی با محمد رسول اف باعث سرعت گرفتن روند فیلمسازیام شد.
لابد نزدیکتر شدن به سینما و فیلمسازی دلایل دیگری هم دارد. مثلا مساله مالی در میان نیست؟
حقیقتش من فکر میکنم احتمالا دچار بحران چهلسالگی شدهام. فکر میکنم در بحران چهلسالگی یکی از مواردی که انسان دربارهاش تجدیدنظر میکند، مساله شغل است. حدس میزنم در این مقطع فکر کردهام دیگر نمیتوانم با کاریکاتور زندگیام را پیش ببرم. احساس کردم در چهلسالگی باید چیزهای دیگری هم وجود داشته باشد. البته نمیتوانم بگویم مساله اقتصادی در میان نبوده است.
اما همه ماجرا، اقتصادی نیست. حقیقتش این است در این سالهایی که بر ما گذشت، کاریکاتور بدترین وضعیتش را سپری کرد. به لحاظ مالی تقریبا به صفر رسیده بود. انیمیشن هم جایی است که کاریکاتوریستها در زمانه بحران به آن نزدیک میشوند. حالا بحران چهل سالگی هم شرایط را ویژه کرد تا بهطور جدی به مساله فیلمسازی فکر کنم. نمیشود گفت که فقط برای دلمان کار میکنیم، به هرحال ما کاریکاتوریستها هم باید جور زندگیمان را مثل بقیه بکشیم. البته باز هم تاکید میکنم سینما برایم از بابت دغدغه مالی نبوده است. فکر میکنم زبان سینما گویاتر از کاریکاتور است و بهتر میتوانی حرفت را بزنی.
البته نمونههای موفقی هم میتوان مثال زد از انیمیشنسازهایی که به سینما آمدند و موفق هم بودند. مثال ایرانیاش بهرام عظیمی است و نمونه خارجیاش هم تیم برتون.
من فکر میکنم کاریکاتوریستها اصولا میتوانند سینماگران خوبی باشند. به خاطر اینکه از همان اول در کارشان با روایت سر و کار دارند. فرقش این است که سینما از یک فریم طولانیتر است. از طرف دیگر طراحان خوبی هم هستند. عباس کیارستمی، نقاش است و نقاش بودنش هم در سینمایش مشخص است یا رضا میرکریمی، گرافیست است و این در سینمایش مشهود است. کادرهایی که در فیلمهایش استفاده میکند، بهره گرفته از آشناییاش با گرافیک است. بین کاریکاتور و سینما هم ارتباط مستقیم وجود دارد.
جمال رحمتی از دنیای کاریکاتورهایش چه مولفهای را به سینمایش انتقال داده است.
از آنجا که در کاریکاتورهایم نگاه تلخ و گزندهای داشتهام، در سینمایم نیز فکر میکنم نگاهی جدی دارم. همهاش به دنبال این هستم که جدیتر فکر کنم.
حکایتهای ملانصرالدین چه نگاه جدی برایت داشت؟
علاقه مشترک من و علی معلم تهیهکننده کار حکایتهای ملانصرالدین بود.
برای تلویزیون هم انیمیشن کار کردهای. حالا میخواهم بپرسم چرا ترجیح دادی این کار را برای بخش خصوصی بسازی؟
برنامهسازی برای تلویزیون بیشتر وقتها به معنای این است که مجری صرف باشی.