مریدی پیش مرادی معرفت می آموخت...

استاد امر کرد به بازار رفته خریدی انجام دهد.

هر روز شاگرد هنگام بازگشت به معبد ، وبه دستور استاد، باید به مردی که به او حرفهای ناروا میزد، پولی می پرداخت...

شاگرد از این وضعیت بسیار ناراضی بود اما به خاطر توصیه استاد هر روز علیرغم میل خود این کار را می کرد

مدتها بعد... یکروز استاد گفت از امروز میتوانی به مرد سیاه دل پولی پرداخت نکنی

شاگرد بعد از بازگشت از بازار بسیار خرسند و مشعوف بود

استاد از حال خوب شاگرد پرسید و شاگرد جواب داد:

امروز خیلی راضی هستم چون حرفهای زشت مفت شنیدم بی آنکه پولی بابت آنها پرداخت کنم

 

رحیم -تبریز