احساس میکنم کارتونیستها در یک ورطه تکرار و دور باطل گرفتار شده اند. به نظرم تا چیزی به هنر کارتون اضافه نشود قصه کارتون همین است. با چند جشنواره گر میگیرد و بعد مثل اجاقی به سردی میگراید.از بس با این مسابقات حتی آیدین دوغان و پورتو و اولنس به این جسم نیمه جان شوک داده شده که میترسم این شوک هم عمل نکند. با عوض کردن چشم و گوش و جای اله مانها و روشهای نخ نمای بزرگنمایی و کوچک نمایی و شباهت سازی و این بازیها هنرکارتون زنده نمیشود. شما یک کارتون به من نشان دهید تا سیر تکرار کپی این کارتون را از چند دهه قبل به شما نشان دهم. ما به هنرمندان مولف مثل کینو و موردیلو وسیرل و سامپه نیاز داریم تا سبک شخصی خود را داشته باشند و تغییر اتی در هنرکارتون بوجود بیاورند.در سالهای اخیر این مولفان کمتر و کمتر شده اند.برای حمید بهرامی ها و علی جهانشاهی ها و هنرمندان خاص ایرانی یک آتلیه گرم فراغت از امور معاش باید فراهم شود تا به تولید آثار بپردازند باید زمینه ای فراهم کنیم تا امثال بزرگمهرها و حسین صافی ها و علی درخشی ها و دوست محمدی ها بیشتر شوند نه اینکه واهمه داشته باشیم این چهره ها به تاریخ بپیوندند و نسل ده سال بعد هنرمندان این افراد را هم نشناسند..
رحیم بقال اصغری دی ماه /تبریز